New Page 1

عاقبت این نردبان افتاده نیست

((هر روز همین وقت ))

آسمانی بردار

توی این باران فرو کن

دل به دلم نگذار  یک روز بندش را می کشم که دلبخواه تو شود

فندک بگیر زیر حرف هام

دست خودم نیست وقتی تاریک می خندم

یا داسی بر می دارم

و دست چپم را قطع می کنم

ساعت هر روز ِ چهار           همین حرفهاست

به انگشت هام بگو چیزی ننویسند

جایی که سفید می لرزی    من زنی لخت را از تخت قطع می کنم

که دلبخواه تو باشم؟

که فندک بگیرم زیر ملافه ام      هر روز چهار ِ صبح

 

 

 

blog comments powered by Disqus View Comments
بازدید از این صفحه